یه روزی رفتی و تنهام گذاشتی
خواب برگشتن و تو سینه کاشتی
می دونستم میای پیشم دوباره
بی تو این زندگی معنی نداره
خبر دادن می خوای برگردی پیشم
بشی قلبم گلم خورشید عمرم
توی تنهایی شبهام بتابی
واسم قصه بگی تا صبح نخوابی
مث اون قصه های با تو بودن
گل خنده روی لبها نشوندن
حالا خیلی خوشحالم بر می گردی
نمی دونی با این قلبم چه کردی
اخه بی تو گلی افسرده بودم
تو بارون بودی و پژمرده بودم
نظرات شما عزیزان: